من از شما، همه برادران و خواهران، تشکر می کنم که چنین تبریک های خوبی را برای "روز استاد اعظم چینگ های" فرستادید. اما همانطورکه مدتها پیش به شما گفته ام، "روز استاد اعظم چینگ های" روز من نیست. روز نیکوکاری، روز خوبی و روز پیوند با یکدیگر در برادریِ انسانی است. و گاهی برادران و خواهرانتان را می دیدم که از خانه های خود بیرون میروند تا عشق، آسایش، گرما و رفتار دلسوزانه به سایر افراد در خیابان که شانس کمتری دارند، دهند یا به اشخاص- حیوان که حتی شانس کمتری دارند، به آنها کمی آسایش دهند- هرچند فیزیکی، ولی با عشق. این، روز مرا همیشه شاد می سازد و البته باعث رضای بهشت و خداوند خواهد بود. (بله، استاد. متوجه ام، استاد.) این باعث می شود که حس کنم بسیاری از تعالیم استادان گذشته، استادان فعلی و استادان آینده، بیهوده نخواهد بود. [...]
موضوعی هست که من درموردِ پایان دنیا و کارمای دنیا در جریان هستم اما نمیدانستم آیا باید در مورد آن صحبت کنم یا نه. [...] نمیدانم چه تعداد از مردم به من گوش میکنند، اما شاگردان، باید بدانند تا آماده باشند. (بله، استاد.) زیرا این بسیار مهم و بسیار جدی است. [...]
دفعه قبل را به یاد بیاورید، ما در مورد سال ۲۰۲۷ صحبت می کردیم، (بله، استاد.) وقتی در مکاشفه یک نفر، تمام دنیا نشان داده شد که همه جا، خالی از انسان و اشخاص- حیوان و هر فعالیتی بود. به یاد میآورید؟ (بله، استاد.) خب این پدیده، این رویداد منفی، این رویداد وحشتناک از نوامبر ۲۰۲۷ به بعد شروع میشود، تا نوامبر۲۰۳۱. (آه، نه! شروع میشود، تا نوامبر۲۰۳۱. (آه، نه! آه، خدای من! آه خدای من!) اینجا نوشتم: "این امر بشریت را از بین خواهد برد، (وای! آه خدایا!) بنابراین ٪۷۲ مردم دنیا خواهند مُرد. (وای! اوه خدای من! وحشتناکه!) اوه خدای من! وحشتناکه!) [...] "شیاطین حریص و همه شیاطین خاص بخاطر کارما مجبور به کُشتن مردم دنیا میشوند." [...]
میخواهم به شاگردانم بگویم، اگر هنوز مرا استاد مینامید، لطفاً خوب گوش کنید. اگر میخواهید زنده بمانید، لطفاً چیزهای زیادی آماده کنید. [...]
بهشت هم در یکی از مراقبههایم در تاریکی شب به من گفت: "امیدتان را برای نجات دنیایتان از دست ندهید." [...] پس من این امید را زنده نگه میدارم. حتی اگر ضعیف باشد، مانند یک شعله کوچک، اما این میتواند به شعله ای بزرگتر گسترش یابد. [...] پس من آن شعله را زنده نگه می دارم. و شما و شاگردان هم باید همینطور عمل کنید. [...] امیدوارم ما پیروز شویم، افراد نیروی مثبت، پیروز شوند، با برکت خداوند، لطف الهی و رحمت خداوند. (بله، استاد.) آمین. برای آن دعا کنید. [...]
در طی کنفرانسی با اعضای تیم سوپریم مستر تلویزیون در روز یکشنبه ۱۹ فوریه ۲۰۲۳، استاد اعظم چینگ های عزیزمان (وگان)، با مهربانی از افراد تیم احوالپرسی کردند، و صمیمانه قدردانی کردند از تبریکات به مناسبت ِ "روز استاد اعظم چینگ های" که هر ساله در ۲۲ فوریه جشن گرفته میشود و اعضای انجمن ما ضبط کرده بودند. بعلاوه استاد، آخرین و مهمترین اطلاعات درمورد آینده ی این دنیا و کارمای آنرا به اشتراک گذاشتند.
(سلام، استاد!) سلام. حالتان چطور است؟ آیا هنوز همه چیز خوب است؟ (بله، استاد، همه چیز خوب است.) اوه، خوشحالم. از شنیدن آن خوشحالم. من به تازگی تعدادی از تبریکات روز چینگ های را از طرف برادران و خواهران شما از سراسر دنیا تماشا کردم. و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. این سخنان صادقانه و مشتاقانه برای "خانه" و سپاسگزاری از برکات و الطاف خدا، واقعا و حقیقتا اشک مرا جاری کرد. (اوه!) و در قلبم بسیار متاثر شدم، بسیار شاد بودم که به اصطلاح شاگردان خوبی دارم. منظورم شاگردان خداست. (متوجه ایم، استاد.)
اینکه آنها بسیار سپاسگزارند، پیشرفت میکنند و خیلی خوب پیشرفت میکنند اینکه سطح معنوی آنها در تمام این سالها بالا و بالاتر رفته است. و خیلی خوشحالم چون این روزها همیشه وقت ندارم به چنین چیزهایی فکر کنم زیرا میدانم که در حال پیشرفتند، همه آنها، یعنی بیشتر آنها، وقت ندارم تک تک افراد را بررسی کنم. و دیدن آنها بر روی صفحه برای گفتن "متشکرم" و نشان دادن عشق و شادی شان به این شکل، واقعاً روزم را شاد ساخت. (ما خوشحالیم که استاد خوشحال هستند.) […]
و میدانید چه؟ کلمات محبت آمیز که صادقانه گفته می شود، همیشه قلب افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و آنها را به آگاهی بالاتری می برد و رابطه را بهبود می بخشد. (بله، استاد.) و ارتباطات درونی قلبی و روحی تان را تقویت میکند. همینطور امیدوارم که مردم دنیا همیشه به این نوع زبان صحبت کنند، با این نوع عشقِ خالصانه و ملاحظه و قدردانی نسبت به همه چیزهایی که دارند، هر چیز خوبی که در مسیر آنها میآید. (بله، استاد.) و هر کسی در زندگی روزمره و همچنین در ارتباط معنوی با خدای درون اش احساسِ خیلی بهتری خواهد داشت. (بله، استاد.) گرچه این یک زبان عادی و دنیوی است اما اگر با چنین صمیمیت و شدت در عشق، اشتیاق و ارتباط صحبت شود، این به مردم کمک خواهد کرد، آنها را حداقل موقتاً تعالی خواهد داد و آنها را مشتاق به جستجوی چیزی فراتر از آن میکند. (متوجه ام، استاد.)
من از شما، همه برادران و خواهران، تشکر می کنم که چنین تبریک های خوبی را برای "روز استاد اعظم چینگ های" فرستادید. اما همانطورکه مدتها پیش به شما گفته ام، "روز استاد اعظم چینگ های" روز من نیست. روز نیکوکاری، روز خوبی و روز پیوند با یکدیگر در برادریِ انسانی است. و گاهی برادران و خواهرانتان را می دیدم که از خانه های خود بیرون میروند تا عشق، آسایش، گرما و رفتار دلسوزانه به سایر افراد در خیابان که شانس کمتری دارند، دهند یا به اشخاص- حیوان که حتی شانس کمتری دارند، به آنها کمی آسایش دهند- هرچند فیزیکی، ولی با عشق. این، روز مرا همیشه شاد می سازد و البته باعث رضای بهشت و خداوند خواهد بود. (بله، استاد. متوجه ام، استاد.) این باعث می شود که حس کنم بسیاری از تعالیم استادان گذشته، استادان حاضر و استادان آینده، بیهوده نخواهد بود. این که مردم هنوز الوهیت درونشان را به یاد دارند و من بسیار خوشحالم.
هر بار که میبینم مردم با یکدیگر مهربانند یا با اشخاص- حیوان مهربانند، همیشه در قلبم خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم. دعا میکنم همه مردم دنیا اینگونه رفتار کنند، نه فقط در گروه ما یا گروههای معنوی، بلکه در هر جا و همه جا. (بله.) این، روح آنها را تعالی میبخشد، سیاره را تعالی میبخشد و باعث خوشحالی برای یکدیگر در این دنیا و نیز شادی بهشت و حتی خدا میشود، آن هم اینکه دنیا را در هماهنگی و صلح، در عشقی پُر مهر و نیز سپاسگزاری از حق تعالی ببینند.
میخواهم از همه شما نیز تشکر کنم، نه فقط از شما، این گروهی که همیشه با تجهیزات برای گوش دادن به صحبتهایم یا برقراری ارتباط آمادهاید، بلکه از بسیاری از دستیاران دیگر که در طول سالها به روشهای مختلف به من کمک کردهاند، برای اینکه کارم راحت تر پیش برود، و برایم بهتر و آسان تر شود. (بله، استاد.) […]
بسیار خب. خوب است. شماها همه هنوز آنجا هستید؟ (بله استاد. ما اینجا هستیم.) قبل تر مشکلاتی وجود داشت. همیشه به خاطر این نیست که فراموش میکنم برق اینترنت را روشن کنم. فقط گاهی اینترنت کار نمی کند. (بله استاد. متوجه ایم.) حتی تلفن هم کار نمی کند. این کارماست، شراره خورشیدی است، یا هر چیز دیگری است. (متوجه ایم.) به هر حال، موضوعی هست که من درموردِ پایان دنیا و کارمای دنیا در جریان هستم اما نمیدانستم آیا باید در مورد آن صحبت کنم یا نه.
و بعد، هر زمانیکه می خواهم در مورد آن صحبت کنم، مشکلی هست، درست مثل الان. ۲ بار شده. (اوه! متوجه ایم، استاد.) باید کارما خیلی زیاد باشد. بهشت نمیخواهد من در مورد آن صحبت کنم. اما به هر حال صحبت خواهم کرد زیرا میخواهم به مردم بگویم آماده باشند، به هر که میخواهد گوش کند. (ممنون، استاد. متوجه ایم، استاد.) فقط برای گفتن به همه شما، شاگردان است زیرا مردمِ بیرون، نمیدانم چه تعداد از آنها به من گوش میکنند، اما شاگردان، باید بدانند تا آماده باشند. (بله، استاد.) زیرا این بسیار مهم و بسیار جدی است. پس حالا، قبل از شروع آن، از همه میخواهم دعا کنند که من اشتباه میکنم، اشتباه شنیدم، همه چیز اشتباه است، تا این اتفاق نیفتد.
حتی اگر تمام دنیا مرا مسخره کند، یا بگویند که داستان ساخته ام، هر چه باشد، مهم نیست، تا زمانیکه اشتباه باشد. دوست دارم که [در این مورد] اشتباه کرده باشم. اما منظورم اینست که بهشتها و نیروی مثبت هنوز در حال مبارزه برای کمک به بشریت به هر طریق ممکن هستند، برای نجات جانِ هر چه بیشتر انسانها و حیوانات و همه موجودات روی این سیاره. (بله. متوجه ایم، استاد. بله، استاد.) اما ممکن است شکست بخوریم، ممکن است. (اوه!) من بسیار متاسفم و شرمنده ام که ممکن است شکست بخورم اما کارما بسیار عظیم است و آنها امروزه با جنگ، با تهدید و با خرج کردنِ تمام پول ارزشمند مالیات دهندگان برای ساخت سلاح، منظورم سلاحهای مخربِ جمعی است، کارمای بیشتری میسازند. این مثل یک تفنگِ کوچک یا مسلسل عادی نیست. (بله، استاد.) این چیزیست که حتی میتواند مانند یک موشک کل اروپا را تحت تاثیر قرار دهد، مثلا میتواند در هر جا، در کل اروپا یا کل آمریکا مستقر شود. (بله، استاد.) چنین چیزهایی باعث ایجاد کارمای خیلی، خیلی، خیلی، خیلی، عظیم و سهمگینی میشود که پاک کردن آن در صورت وقوع بسیار، بسیار دشوار است و تقریبا غیر ممکن. (بله.) و حتی فکر کردن به این سلاحها، اینکه بخواهیم بشریت را با این نوع سلاحها نابود کنیم، کارمای عظیمی ایجاد میکند. (بله، استاد.)
بشریت، آنها دیوانه هستند، حتی گوش دادن به یک رهبر دیوانه و تسخیر شده یک کشور برای ایجاد ویرانی برای همه دنیا کافی است، همانطوری که در این جنگ که کرملینِ روسیه ایجاد کرده، میبینید. (بله، استاد.) صدها هزار نفر از مردم بی گناه، از جمله زنان، کودکان، سالمندان و اشخاص- حیوان، به این شکل جان خود را از دست داده اند و مانع، مشکل برای توزیع و کشتِ مواد غذایی، برداشت محصول و همه اینها درست کرده اند. و بعد اقتصاد رو به زوال است و گاز و برق نیز همینطور- همه چیز. (بله، استاد.) فقط جان افراد نیست، این یک تأثیر منفی بسیار زیاد و وحشتناکی بر زندگی همه افراد بر روی این سیاره دارد. (عجب.)
" روسیه در ساعات اولیه سپیده دم ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ به اوکراین حمله کرد. پس از آن که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین، ماه ها وقت صرف ساختن نیرو در امتداد مرزی کرد. این حمله غیرقانونی باعث ایجادِ بزرگترین جریان پناهجویان از زمان جنگ جهانی دوم شده. بیش از ۸ میلیون اوکراینی از جنگ فرار کردهاند، دهها هزار نفر در میان وحشیگری غیرقابل وصف، کشته یا زخمی شدهاند. اما تأثیرات آن بسیار فراتر از تراژدی انسانی است. درگیری بین دو تولید کننده بزرگ مواد غذایی در جهان، صادرات از این منطقه را با مشکل مواجه کرده. روسیه و اوکراین با هم یک چهارم تجارت جهانی گندم و نیمی از تخم آفتابگردان و روغن آفتابگردان را به خود اختصاص داده اند. قیمت ها در سراسر جهان افزایش یافته، اگرچه از آن زمان کمی کاهش پیدا کرده.
این درگیری همچنین باعث بزرگترین بحران انرژی اروپا در دهههای اخیر، بهویژه در آلمان شد و کشورها را مجبور کرد تا اتکای خود را به صادرات روسیه قطع کنند. قبل از جنگ، بیش از ٪۴۰ واردات گاز طبیعی اتحادیه اروپا از روسیه انجام می شد و بیش از یک چهارم واردات نفت. دیگر نه. افزایش شدید قیمتها به سریعترین تورم در تاریخ یورو کمک کرد و بانک مرکزی اروپا ECB را مجبور به تهاجمیترین سری افزایش نرخ بهره تا به حال کرده.
یک سال بعد از جنگ هیچ نشانهای از پایان نیست، اگرچه اوکراین با استفاده از تسلیحات عمدتاً توسط امریکا و اروپا، علیه نیروهای روسیه پیشروی کرده است. صدها میلیارد دلار هزینه برای بازسازی کشور نیاز است. اتفاق بعدی تا حد زیادی به اقدامات روسیه، حمایت غرب و عزم اوکراین بستگی دارد، به رهبری رئیس جمهوری که در سرتاسر دنیا به یک نام آشنا تبدیل شده است. "
خب حالا به همین دلیل به شما می گویم، خدای کارما چشم پوشی و ارفاق نمی کند. حتی بهشت نیز با آن موافق است که انسانها سزاوار گذشت و ارفاق بیشتری نیستند. موضوع اینست. (وای.) پس حالا، شما را در جریان میگذارم. (بله، استاد. متشکریم.) همانطورکه گفتم امیدوارم اشتباه کرده باشم. امیدوارم اشتباه شنیده باشم. اما همه را روی یک کاغذ کوچک یادداشت کردم.
دفعه قبل را به یاد بیاورید، ما در مورد سال ۲۰۲۷ صحبت می کردیم، (بله، استاد.) وقتی در مکاشفه یک نفر، تمام دنیا نشان داده شد که همه جا، خالی از انسان و اشخاص- حیوان و هر فعالیتی بود. به یاد میآورید؟ (بله، استاد.) خب این پدیده، این رویداد منفی، این رویداد وحشتناک از نوامبر ۲۰۲۷ به بعد شروع میشود، تا نوامبر۲۰۳۱. (آه، نه! شروع میشود، تا نوامبر۲۰۳۱. (آه، نه! آه، خدای من! آه خدای من!) اینجا نوشتم: "این امر بشریت را از بین خواهد برد، (وای! آه خدایا!) بنابراین ٪۷۲ مردم دنیا خواهند مُرد. (وای! اوه خدای من! وحشتناکه!) اوه خدای من! وحشتناکه!) [...] اما آنها به من گفتند: "شما و متشرفین برای مدت طولانی زنده خواهید ماند." (اوه.) آنچه یاد داشت کرده بودم را برای شما خواندم، (بله، استاد.) همانطورکه هست، و شاید من چیزهایی را توضیح دهم؛ یا شاید نه.
خب حالا به خواندن ادامه میدهم. (بله، استاد.) "شیاطین حریص و همه شیاطین خاص بخاطر کارما مجبور به کُشتن مردم دنیا میشوند." آنچه به من گفتند را نوشتم. همه اینها در گیومه است، زیرا صحبتهای من نیست. (متوجه ایم، استاد.) نوشتم، ادامه دارد: "از سال ۲۰۲۷ تا چهار سال بعد، تا نوامبر ۲۰۳۱ این دوره چهار ساله برای محو تمام بشریت و نیز البته اشخاص- حیوان است. (وای! آه خدای عزیز! وحشتناکه!) و از سال ۲۰۲۷ سوپریم مستر تلویزیون صفر خواهد شد." (وای!) شاید ما دیگر نتوانیم کار کنیم چون ارتباطی نخواهد بود چون اینترنتی نخواهد بود چون تمام این سیستم ها خراب و نابود میشوند. (ما از شنیدن این بسیار متاسفیم، استاد.) من فرصتی ندارم تا وارد جزئیات شوم. همه این چیزها به شدت روی قلب من تأثیر گذاشته اند. (متوجه ایم، استاد.)
اما بعد در این بین از آنها پرسیدم: "خب شما میگویید که من و افراد متشرف به زندگی خود ادامه خواهیم داد اما ما برای چه زندگی کنیم؟ اگر همه بمیرند، برای چه زندگی کنیم و با چه چیزی زنده بمانیم؟" آنها گفتند: "هر چیزی، هر غذایی که در مزرعه مانده را میتوانید بخورید." (اوه.) این چیزیست که آنها گفتند. و بعد گفتم: "میتوانید فقط چند عدد به من بگویید؟" من هر چه نوشته ام را خواهم خواند. (متوجه ایم. بله، استاد.) ممکن است پیوستگی نداشته باشد، اما قبلا از اینکه فراموش کنم، آنرا نوشتم.
مثلاً در هند، از آنها پرسیدم چند نفر زنده خواهند ماند؟ مثلا در هند، متشرفین زیادی هستند. (بله.) نه فقط [گروه] ما، بلکه از گروه های دیگر مثلا از (رادا سومی ساتسانگ) "بیاس". (بله، استاد.) خب در هند، ۱۲۲۳۱۴۱ متشرف زنده خواهند ماند. (اوه. وای.) احتمالاً این برای سال ۲۰۲۷ است. و بعد، مثلا در بریتانیا سال ۲۰۲۷، ٪۴۲ از مردم زنده می مانند. (آه خدایا!) اما در ۲۰۳۱ جمعیت انگلستان صفر میشود، (وای.) به جز متشرفین. گفتم: "متشرفین من چطور؟" آنها گفتند، "در بریتانیا، ۱۴۰ نفر از متشرفین زنده می مانند، دوام می آورند." (وای.) و من پرسیدم، "اتحادیه اروپا، اتحادیه اروپا چطور؟" آنها گفتند: "صفر درصد بازمانده. صفر." (وای! شوک برانگیز است! بسیار شوک برانگیز!) بگذارید بخوانم... اوه، در اتحادیه اروپا، در مجموع ۳۰۰ نفر متشرف باقی میمانند. در تایوان (فورموسا) ۹۳۲۱ نفر زنده میمانند، شامل متشرفین، گمان میکنم. یا شاید فقط متشرفین. گفتگو بسیار سریع بود. (متوجه ایم، استاد.) مجبور بودم یادداشت کنم بدون اینکه زمانی برای سؤالات بیشتر داشته باشم.
انگلستان در سال ۲۰۳۱، آیا اینرا گفتم؟ "محو میشود." "چند نفر بازمانده؟" پرسیدم. "چند نفر بازمانده اند؟" گفتند: "صفر." "و متشرفین چطور؟" گفتند: "زنده میمانند. برخی زنده می مانند." گفتم: "چطور؟ حتی اگر مثلا یک بمب اتم یا هر چیزی منفجر شود، چگونه همه اینطور میمیرند؟" آنها بمن گفتند: "شیاطین حریص و شیاطین دیگر مردم را با سلاحهای سمِ کارمایی خفه میکنند، بعد مردم محو و ناپدید میشوند." (آه نه! آه خدای من!) فرصتی نداشتم که (آه نه! آه خدای من!) فرصتی نداشتم که بپرسم چه نوع سمِ کارمایی. من مدام می پرسیدم، اما بعد از آن جوابی به من ندادند. (بله، استاد.)
صفحه بعد، اگر آن را اینجا داشته باشم. این چیز دیگری است. چیزی درباره شاه چارلز سوم. نمیخوام دربارهاش حرف بزنم. (بسیار خب، استاد. بله، استاد.) آسان نیست، دربارۀ زندگی اوست. چیزی اینجاست: "جنگ جهانی در پایان سال آغاز خواهد شد." (آه خدای من.) این چیزی است که قرار است رخ دهد. (ما امیدواریم که این رخ ندهد!)
"جهان، بدون انسان در سال ۲۰۴۷. (وای! این شوکه کننده است!) شما و شاگردان در سال ۲۰۴۷ در صلح، شادی و رستگاری خواهید بود." (وای.) نمیدانم چگونه شاد خواهم بود، حتی با رستگار بودن یا نبودن. بسیار خب، همین بود. یکی دیگر، دربارۀ چیزهای دیگر است، موضوعات دیگر هم میآیند. نمیخواهم در مورد آن صحبت کنم. (متوجه ایم، استاد.) این مربوط به خانواده سلطنتی است. نمیخوام دربارهاش حرف بزنم. بسیار خب، همین بود.
کم و بیش همین بود. آن را خلاصه کردم. وقتی در کنفرانس صحبت میکردیم، زمان بیشتری طول کشید. (بله، استاد. متوجه ایم.) همه اینها فقط حرف آنها نیست، بلکه سؤالات من در این بین هست که آنها را حذف کردم؛ چون میخواستم آنچه را که آنها میگویند سریع بنویسم، نه آنچه که من میپرسم. (بله، استاد.) آنچه آنها قبل تر گفتند، بدون شنیدن سؤال من هم بهاندازه کافی واضح است. اینها همه پاسخها هستند. (متوجه ایم، استاد. بله، استاد.) و میخواهم همه دعا کنند که اشتباه شنیده باشم. (بله، امیدواریم.) اما من اشتباه نمیکنم. این را میدانم. و موضوع این است که ما همچنان در حال مبارزه و مذاکره با طرف منفی هستیم تا به نتیجه بهتری برسیم. اما این همه چیزیست که قرار است اتفاق بیفتد اگر ما در مذاکره یا مبادله چیزی، شکست بخوریم. (بله، استاد. متوجه ایم، استاد.) چون کارما خیلی عظیم است.
به هر حال هر بار کارما همیشه بزرگتر از آن بوده که هر استادی به تنهایی بتواند به آن رسیدگی کند. اغلب، حتی اگر آنها از دنیا بروند، در نهایت بخاطر دیگران فداکاری میکنند، آنها فقط میتوانند شاگردان و برخی از پیروان یا اقوام و دوستان و تا ۹ نسلشان را نجات دهند. (متوجه ایم، استاد.) هیچکس نمیتواند کل کارمای جهان را بگیرد. پس ما همیشه جنگ، قحطی، پاندمی و همۀ اینها را خواهیم داشت. که این روزها انگار بیش از هر زمان دیگریست. ما بیماریهای مُسری مختلفی داریم و پاندمی هر روز کشندهتر میشود. و نه تنها این، بسیاری از بیماریهای مختلف در سراسر دنیا هستند که امروزه باز هم دانشمندان و محققان پزشکی را سر درگم میکند. (بله، استاد.)
و همه جا زلزله و طوفان است. همین حالا در ترکیه و سوریه زلزلهای داریم که بیش از ۴۶ هزار نفر را کشته و هنوز بسیاری مفقود هستند. (بله، استاد.)
" بیش از ۴۶ هزار نفر در این زلزله کشته شدند. انتظار میرود این تلفات افزایش یابد؛ حدود ِ ۳۴۵ هزار آپارتمان در ترکیه حالا ویرانه اند و بسیاری از افراد هنوز مفقود هستند. "
" کل دنیای فاطمه از بین رفته است. تعداد کمی از خانواده او زنده مانده اند. در تکه ای خرابه در یک شهر درهم شکسته، سعی میکنند در حالیکه او مردگان را فهرست میکند، خود را گرم نگه دارند: مادر، پدر، خواهران، برادران، خانواده همسر. سیزده نفر در زیر آوار جان باختند. ده کودک یتیم شده اند. فاطمه میگوید: «داستانهایی شنیدیم که مردم را از زیر آوار بیرون آوردهاند اما از سرما مُردند». عایشه پناهگاهی را که دولت فراهم کرده و او با ۱۰ نفر دیگر سهیم شده را به ما نشان میدهد. آنها توالت یا دوش ندارند و ترس فزاینده ای از بیماری دارند. او میگوید: «نمیتوانیم با شیوع یک بیماری مقابله کنیم. کسانیکه زنده ماندند، بعد خواهند مُرد. نیمی از شهر مُرده است.» "
و حتی بعد از آن نیوزیلند هم بهتازگی زلزلهای را تجربه کرده است. شنیدهاید. میدانید، درسته؟ (بله، استاد. بله.) پس همین جا متوقف نخواهد شد. (آه! متوجه ایم، استاد.) اینطور نیست که ما ساعیانه کمک نکنیم؛ بلکه فقط باید اتفاق بیفتد. (بله، استاد. متوجه ایم، استاد.) و هسته زمین از چرخش باز ایستاده. (وای!) و میدان مغناطیسی آسیب دیده است. (آه!) و خورشید شراره پخش میکند. و اگر خوب بهخاطر داشته باشم یک شهاب سنگ، جایی در تگزاس به زمین اصابت کرده. (وای. بله، استاد.) و بسیاری بیماریهای دیگر. قبلا آنفلوآنزای پرندگان روی انسان تأثیر چندانی نداشت. ولی امروزه انسان را بیشتر از همیشه تحتتأثیر قرار میدهد. و با انسانهایی میجنگند که اشخاص- مرغ را برای غذا پرورش میدهند. (بله، استاد.) خیلی چیزهای دیگر هم هست که یادم نمیآید. میتوانید در اینترنت ببینید که این روزها همه جای دنیای ما شبیه یک میدان کشتار است، همه جا. (بله، استاد.) کشتار کودکان، افراد مسن و حتی افراد سالم.
پس به همین دلیل فکر کردم که باید این را به مردم بگویم، هرچند برای مدت طولانی تردید داشتم. و حتی با اینکه قبلاً سعی کرده بودم، مدام برایم دردسر ایجاد میکرد. گویا بهشت نمیخواهد که انسانها آماده باشند. اما من میخواهم آنها بدانند. حتی اگر مرا باور ندارند، حداقل مطلع هستند و میتوانند تصمیم بگیرند آماده باشند، توبه کنند یا نکنند، که تا حد امکان تعداد بیشتری نجات یابند. (بله، استاد. ممنونیم، استاد.) اما قلبم پُر از درد است و خوب استراحت نمی کنم. کلافه ام. هر وقت نیاز به استراحت دارم، حتی نمیتوانم استراحت کنم. بدون نوشیدن چای یا قهوه هم بی قرار هستم. (آه، ای وای.) و کار زیاد هم داریم. (متوجه ایم.) و بسیاری از موانع مانند: قطعی اینترنت، مشکل اینترنت، قطعی تلفن و انواع چیزهایی که باید بهتنهایی به آنها رسیدگی کنم. (آه! وای!) تنهایی مراقبت از همه چیز برایم آسان نیست. (متوجه ایم، استاد.) همه چیز زمان میبرد، حتی جزئیات کوچک. […]
اگر اتاق کوچک یا اتاقی بزرگ داشته باشم، بسته به جایی که میروم، همه چراغها را روشن نمیکنم. فقط جایی که نیاز دارم استفاده میکنم. (بله، استاد. متوجه ایم، استاد.) و مثلاً از چراغقوه خورشیدی استفاده میکنم. (بله.) چون گوشیام را خاموش میکنم. هر وقتیکه از آن استفاده نمیکنم خاموشش میکنم. و میخواهم حداقل به شاگردانی که گوش میدهند بگویم که باید هرچه میتوانید صرفهجویی کنید. این فقط بهخاطر پول نیست، مسئله کارما است. اینها برای سایر افرادی که نیاز دارند نیز هست. اگر بیش از حد استفاده کنیم، ممکن است دیگران نتوانند هزینهاش را بپردازند؛ چون اگر چیزی بهاندازه کافی نباشد، قیمتها بالا میرود. (بله، متوجه ایم، استاد.) پس من در مصرف برق صرفهجویی میکنم، لامپها را جایی که لازم نیست روشن نمیکنم، نه به این دلیل که در پول صرفهجویی کنم، بلکه برای اینکه دیگران استفاده کنند، تا به آنها هم برسد. (بله، استاد.) تا قیمت بیش از حد بالا نرود و دیگران را در رنج و ناامیدی قرار ندهد.
اما میخواهم به شماها، بهاصطلاح شاگردان بگویم، اگر هنوز به من ایمان دارید و اگر هنوز میخواهید زندگی کنید، اگر میخواهید زندگی یا زنده ماندن را انتخاب کنید، هر کاری که بتوانید را انجام دهید. شاید شما نمیرید، شاید ما پیروز شویم. چون بهشت هم در یکی از مراقبههایم در تاریکی شب به من گفت: "امیدتان را برای نجات دنیایتان از دست ندهید."
من یک عکس میدهم آنوقت میتوانید نوشته های بد خطم در تاریکی را ببینید. مجبور شدم از یک خودکار و انگشت دیگرم برای دنبال کردن نوشتهام استفاده کنم. (وای.) بخاطر همین در یک خط صاف نیست، چون اگر از انگشت دیگرم برای دنبال کردنش استفاده نمیکردم، احتمالاً یک کلمه را روی کلمه دیگر مینوشتم. (بله، استاد.) خب، اینجا گفته: "امیدتان را برای نجات دنیایتان از دست ندهید." آه، و این باعث شد احساس کنم خیلی خیلی... به نوعی، بعد از آن خیلی بهتر شد. (بله، استاد.) و آن را نوشتم و به دیواری که آنجا کار میکنم چسباندم. یک عکس از آن به شما میدهم. (ممنونیم، استاد.) به دستخط من نخندید، (نه، استاد.) چون در تاریکی مطلق نوشته شده. آن موقع نتوانستم نوری پیدا کنم و نمیخواستم نور، ادامه مکاشفهام برای بسیاری از چیزهای دیگر را مختل کند. (متوجه ایم، استاد. بله، استاد.) […]
میخواهم به شاگردانم بگویم، اگر هنوز مرا استاد مینامید، لطفاً خوب گوش کنید. اگر میخواهید زنده بمانید، لطفاً چیزهای زیادی آماده کنید، مانند یک چراغقوه خورشیدی، هر چیزی خورشیدی که میتوانید، تهیه کنید. و بعد خوراکی مهیا کنید. (بله، استاد.) حداقل برای دو هفته یا چند ماه یا اگر میتوانید برای مدتی بیشتر. مواد غذایی که زود فاسد نمیشوند. (بله.) و اگر از آنها استفاده کردید چون تاریخ انقضایشان بهزودی میرسد، پس موارد جدیدی خریداری کنید تا آن را در انباری یا زیرزمین تان، هرجا که غذاها را میگذارید، جایگزین کنید. آنهایی که یخچال نیاز ندارند مانند برنج، نودل و انواع حبوبات، لوبیا خشک یا کنسرو لوبیا، کنسروی جات و غذای خشک. اگر واقعاً شرایط اضطراری پیش بیاید، مقداری برای خودتان ذخیره کردهاید. امیدوارم شرایط چنین نشود. امیدوارم نشود. دعا کنید هر چه گفتم اشتباه باشد. اما فقط برای آمادگی. چه کسی میداند؟ (بله، استاد.) غذا را آماده کنید و چیزی برای گرمایش خانه در شرایط اضطراری آماده کنید. به اینترنت نگاهی بیندازید تا چیزهای زیادی که در مواقع اضطراری میتوانید با آنها زنده بمانید، بیاموزید. (بله، استاد.)
اگر بمب اتمی یا هستهای در جایی منفجر شد، حتی اگر خیلی نزدیکتان نباشد و البته بخصوص اگر نزدیکتان بود، بیرون نروید. تا زمانی که ممکن است، بیرون نروید. البته بستگی به این دارد که کجا باشید. فقط داخل خانه بمانید. هر چه در انبار دارید بخورید، امنتر است. سعی نکنید بیرون بروید و دنبال غذا باشید یا چیزهایی را از مزارع کشاورزی بردارید. آنها آلوده هستند و شما در هوای آلوده تنفس خواهید کرد. اگر میتوانید فقط داخل خانه بمانید. یا داخل هر جایی، سر جایتان بمانید. (متوجه ایم، استاد. بله، استاد.) چیزی به نام داروهای مقابله با تشعشعات هم وجود دارد. نمیدانم چقدر موثر هستند، اما شماها میتوانید امتحان کنید ببینید خوب است یا خیر. بعد میتوانید مقداری تهیه کنید که در صورت لزوم در خانه داشته باشید. (بله، استاد.) اما اگر یک سلاح هستهای در شعاع ۵۰ کیلومتری نزدیک محل زندگیتان برخورد کند، حداقل هفتهها یا ماهها از مزرعه چیزی نخورید چون تشعشعات بمب اتمی یا بمب هستهای آلودهاش کرده. (بسیار خب، استاد. متوجه ایم، استاد.)
" دانستن اینکه در اولین ساعت حمله اتمی چه باید کرد، ممکن است به معنای تفاوت بین زندگی و مرگ باشد.
یک بمب اتمی به سه طریق تخریب میکند یا آسیب میزند: انفجار، گرما و رادیواکتیویته. پس اینها آسیبهای بمب اتمی هستند که باید در برابر آنها محافظت کنیم.
به گفته "جف شلگلمیلش"، معاون مرکز ملی آمادگی در برابر بلایا: "اگر یک تشعشع هستهای مشاهده کردید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که پشت یک مانع قرار بگیرید در صورت آمدن موج انفجار." به خاطر داشته باشید، موج انفجار با سرعت صدها کیلومتر در ساعت حرکت می کند، پس زمان زیادی برای یافتن حفاظ نخواهید داشت. "بروک بودمایر"، متخصص ایمنی در برابر تشعشعات، پناه گرفتن در پشت چیزی که از نظر ساختاری سالم است را توصیه میکند: "وقتی به این فکر میکنم که برای محافظت در برابر اثرات سریع، و به ویژه در برابر موج انفجار کجا بروم، به همان چیزهایی فکر میکنم که برای گردباد انجام میدهیم. در منطقه ای باشید که اگر یک شوک چشمگیر رخ دهد، اشیاء بر سر شما نیفتند." اگر بتوانید از موج انفجار جان سالم به در ببرید، متأسفانه شرایط آسان تر نمی شود. اکنون یک مسابقه واقعی با زمان است. "شما مدتی زمان خواهید داشت تا برای حفظ امنیت خود و خانوادهتان اقدام کنید. بزرگترین مسئله: داخل بروید، داخل بمانید و در جریان امور باشید." احتمالا شما بین ۱۰ تا ۲۰ دقیقه برای یافتن سرپناه فرصت دارید.
اول از همه، داخل ماشینتان نمانید. درهای فلزی و پنجره های شیشه ای آنقدر نازک هستند که از شما در برابر تشعشعات گاما محافظت نمی کنند. خانه های متحرک هم سرپناه مناسبی نیستند. در عوض سعی کنید یک زیرزمین یا یک ساختمان چند طبقه بزرگتر پیدا کنید. به خاطر بسپارید نکته کلیدی، قرار دادن لایه های ضخیم بین خودتان و بارش رادیو اکتیو است. اینجا از بتن یا آجر صحبت میکنیم، پس آسمانخراشهای شیشهای زیبا یا خانههایی که از چوب و گچ ساخته شدهاند بهترین گزینه برای شما نیستند. اگر در شهری هستید که دارای سیستم مترو است، رفتن به عمق داخلی هم، سطح مناسبی از محافظت را ارائه می دهد. با فرض اینکه آن را در جایی بالاتر از سطح زمین ساخته باشند، از طبقات بالا اجتناب کنید. همه بارش رادیواکتیو روی پشت بام می نشیند. و هدف ورود به داخل اینست که تا حد امکان از آن ذرات غبار پر دردسر که سطوح خطرناکی از تشعشعات گاما را ساطع می کنند، دور بمانیم، که می تواند منجر به مسمومیت با تشعشع شود. در عوض، به مرکز ساختمان بروید. اگر زمان برای بستن مناطقی که ممکن است بارش رادیواکتیو وارد آن شوند وجود دارد - این کار را در مورد درها، شومینه ها، تهویه هوا، پنجره ها، انجام دهید.
خب، بیایید به یک سناریوی کمی متفاوت نگاه کنیم، سناریویی که در آن همه چیز خیلی خوب پیش نرفت. این بار ما ماشین خود را رها کرده و به نزدیکترین ساختمان مستحکم رسیدهایم، اما ممکن است بارش رادیواکتیو اطراف شما فرود آید. اگر فکر می کنید اینطور است، بهترین کار این است که بینی و دهان خود را با پارچه بپوشانید و چشمان خود را ببندید. اینجوری جابجا شدن آسان نخواهد بود. بنابراین، در این مثال، ۱۵ دقیقه طول میکشد تا به داخل بروید. آیا هیچ کدام از آن بارش های رادیواکتیو روی شما فرود آمده؟ داخل موهایتان یا روی لباستان؟ ممکن است باشد، به این معنی که شما در معرض خطر مسمومیت حاد تشعشع هستید. لایه بیرونی لباس خود را با دقت درآورید. این میتواند ٪۹۰ مواد رادیواکتیو را حذف کند. آن را در یک کیسه پلاستیکی قرار دهید و در جایی دور از دسترس بگذارید. عجله نکنید. پاک کردن سریع لوازم ممکن است گرد و غبار رادیواکتیو را پخش کند، و این به هیچ کسی کمکی نخواهد کرد. دوش گرفتن نیز بسیار مفید خواهد بود. به هر حال حتماً خود را با مقداری صابون و شامپو بشویید، اما از نرم کننده استفاده نکنید. که ذرات رادیواکتیو را به موهایتان میچسباند. حتی اگر دوش ندارید، صورت، دستها و هر قسمتی از بدنتان که بدون پوشش بوده را داخل یک دستشویی، با پارچه یا دستمال مرطوب تمیز کنید. باز هم، نکته کلیدی استفاده از آب فراوان و صرف وقت است. کاری که اصلا نباید انجام دهید این است که خودتان را بخارانید چون باعث میشود مواد رادیواکتیو وارد پوست شما شود.
اکنون به احتمال زیاد یک ساعت گذشته است، به این معنی که ریزش رادیواکتیو اکنون تا ٪۵۰ تحلیل رفته است. در ۲۴ ساعت اول، ٪۸۰ انرژی خود را از دست میدهد و پس از دو هفته به ٪۹۹ می رسد. اما به یاد داشته باشید، اگر میزان تشعشع از ابتدا زیاد بود، آن ٪۱ هنوز هم می تواند خطرناک باشد. بنابراین ماندن در داخل خانه تا زمانی که ممکن است به میزان قابل توجهی احتمال آلوده شدن شما را کاهش می دهد. "
اگر مزرعه یا زمینی در اطراف باغچه تان دارید، از آن حداکثر استفاده را کنید، هر بار یک سبزی بکارید. و اگر ]زمین[ ندارید، آن وقت شاید وسایل را فشردهتر کنید و یک اتاق را آزاد نگه دارید. و در آن اتاق سبزیجات بکارید. لازم نیست سبزیجات "خاصی" باشد، هر سبزیجاتی که میخورید. بیشتر آنها، مثلاً حتی کلم، اگر همه برگها را بکنید، در وسط یک هسته وجود دارد. اگر خیلی عمق بخش درونی را برش ندهید که به آن آسیب برسد و فقط آن را در زمین بکارید و آبیاریاش کنید، رشد میکند. (بله، استاد.) قول میدهم، رشد میکند. (بله.) من قبلا این کار را کردم. مفید است. واقعا رشد میکند. و حتی نعناع فلفلی که چند برگ را از قبل کندهاید و فقط ساقه اش باقی مانده است، آن را میکارید، شاخه کوچکی را میکارید، آن را در خاک میکارید، دوباره رشد میکند.
و سبزیجاتی مثل کلم برگ چینی و چیزهایی از این قبیل، فقط برگها را ببرید و انتهای کلم برگ یا سبزی را در حدود پنج تا هفت سانتیمتر باقی بگذارید و دوباره آن را بکارید. (بله، استاد.) مثل گیاه تازه رشد میکند و بخش داخلی کلم بروکلی، همه چیز. من قبلا این کار را کردم. (بله، استاد.) فکر میکنم شاید در جایی عکسی داشته باشم. آنها از داخلشان رشد میکنند. آنها دوباره رشد میکنند، مانند گیاه تازه در کمترین زمان. (وای. متوجه ام، استاد. بله، استاد.) واقعاً رشد میکند. و شما میتوانید مقدار زیادی بذر، مقدار زیادی حبوبات بخرید و شروع به پرورش سبزیجات کنید. منظورم این است که حبوبات میتوانند جوانه بزنند. و حتی در موارد کمبود، جوانههای حبوبات و حبوبات خشک برای مصرف و زنده ماندن تان کافی است. (بله، استاد. متوجه ایم استاد.) و حبوبات و دانه ها به سرعت خراب نمیشوند. همیشه میتوانید به پرورش آنها ادامه دهید و آنها را بخورید بجای اینکه برای خرید سبزیجات بیرون بروید؛ چون در مواقع اضطراری شاید هیچ مغازه و سبزیجاتی برای خرید وجود نداشته باشد.
و مقداری آب را در مخازن، گالن یا چیزی ذخیره کنید، کاملاً آماده. (بله، استاد. بسیار خب، استاد.) و در مواقع اضطراری، فقط آنها را برای نوشیدن نگه دارید نه برای حمام کردن یا چیز دیگری. شاید فقط تمیز کردن دندانها اما نه برای حمام کردن. شاید فقط از حولۀ مرطوب برای پاک کردن بدنتان هر زمان که نیاز بود استفاده کنید. لازم نیست هر روز باشد. (بله، استاد. متوجه ایم، استاد.) در آیین بودایی راهبان هر دو هفته یکبار حمام میکنند. من هم همین کار را میکنم و تفاوتی ندارد، این روزها مشکلی نیست. البته اگر مجبور باشم بیرون بروم و سخنرانی کنم، باید خودم را تمیزتر کنم. اما با این کاری که انجام میدهم احساس تمیزی میکنم و مجبور نیستید سه وعده در روز بخورید. اگر خیلی سخت کار نمیکنید، بیرون نمیروید یا هرچیز دیگری، معمولا یک وعده غذا کافی است. شما فقط میخورید تا زمانی که راضی شوید و این تنها چیزی است که واقعاً نیاز دارید. (بله، استاد. متوجه ایم، استاد.)
و اگر پولی برای انبار مواد غذایی زیاد و چیزهای تجملاتی ندارید، فقط برنج قهوهای و کنجد بو داده یا حتی خام بخرید و اگر میتوانید خودتان آن را برشته کنید. اگر نه، فقط کنجد بو داده بخرید و آنرا با برنج قهوهای و نمک بخورید. خب برخی از اینها را ذخیره کنید. مدت زیادی دوام خواهد آورد. (بله، استاد.) اما برنج قهوهای بهاندازه برنج سفید دوام نمیآورد، پس هر دو را بخرید. پس شما اول برنج قهوه ای را میخورید و سپس برنج سفید را بعداً میخورید. (متوجه ایم. بله، استاد.) کنجد و بادام زمینی داشته باشید. این چیزها پروتئین زیادی دارند. حتی اگر نمیتوانید چیزی بپزید، میتوانید آن را با برنج بخورید. (متوجه ایم.) و بعد شما مواد مغذی کافی برای زنده ماندن خواهید داشت. (بله، استاد.) من حداقل سه ماه این کار را انجام دادهام. وقتی بهاصطلاح شاگردی نداشتم، مثل هر راهبی هر سال، سه ماه یا فصل باران را به اعتکاف میرفتم و فقط برنج قهوهای، کنجد و مقداری نمک میخوردم. و آنزمان میتوانستم یک بطری سس سویا بخرم و برای طعم دادن کمی به آن اضافه میکردم. وگرنه فقط برنج قهوهای، کنجد و نمک به اندازه کافی خوب است. (متوجه ایم، استاد.) […]
به اینترنت نگاهی بیندازید تا از دیگران بیاموزید که چگونه سبزیجات در خانهشان، در هر اتاق، حتی با سطلها یا حتی کیسههای پلاستیکی یا هر کیسه دور ریختنی، هر چیزی که در آن رشد میکنند، چگونه آنها را پرورش میدهند و چگونه آنها را برداشت و استفاده میکنند. (بله، استاد.) یا آن را در بالکن پرورش دهید، حتی در حمام بزرگتان پرورش دهید. من قبلاً در وان حمام، جوانهسویا پرورش میدادم. (واو!) […]
پس تمام اینهایی که به شما میگویم تجربه خودم هم هست. میتوانید هر چیزی را در خانه بکارید و آنها را کنار طاقچه یا روی طاقچه یا کنار پنجره قرار دهید یا یک اتاق را کنار بگذارید یا در اتاق نشیمن تان بگذارید، فقط بهعنوان یک گیاه، همینطور فقط بهعنوان یک گیاه تزئینی. (بله، استاد.) نیازی به کاشت گیاهان دیگری نیست. میتوانید سبزیجاتتان را بهعنوان گیاهان تزئینی بکارید تا در مواقع ضروری آماده باشید. (متوجه ایم، استاد.) اگر چیز دیگری نباشد که بتوانید بخرید یا پول نداشتید یا کسی پولی قبول نمی کرد، فقط به پرورش آنها ادامه می دهید. حتی اگر شرایط اضطراری نباشد، باز هم میتوانید آنها را بخورید. (بله، استاد.) هر روز به هر حال به آنها نیاز دارید. برای خریدشان باید به سوپرمارکت بروید. و امروزه غذا کم و کمتر در دسترس است و دائم گرانتر میشود.
خب میتوانید بهراحتی آنها را پرورش دهید. تمام چیزی که گیاه نیاز دارد، فقط خاک است. هر خاکی از باغچه بردارید یا از مغازه بخرید و با مقداری خاک باغچه یا ماسه مخلوط کنید. و اگر باغچه دارید، درخت دارید، میتوانید از برگهایش برای کمپوست استفاده کنید. (بله، استاد.) و هر چیزی، مثلاً وقتی چمن را هرس میکنید، فقط آن را با برگها در کمپوست و مقداری خاک و چیزهای دیگر بگذارید و همین فوقالعاده خواهد بود. (بله). من همه این تجملات را ندارم. نداشتم، خب وقتی آن زمان میکاشتم، فقط تفالۀ چای می گذاشتم. چای کیسهای که مینوشید. (بله. بله، استاد.) آن را در فنجان میگذارید تا چای درست کنید و کیسه هنوز آنجاست. (بله.) بیرون میآوریدش و بعد روی گیاه بگذارید. (بله. اوه، متوجه ام.) گیاهان سریع رشد میکنند. […]
خب واقعاً، در زندگی به چیزهای زیادی نیاز نداریم. اگر چیزی برای خوردن ندارید، مطمئن شوید که برنج قهوهای، کنجد و نمک دارید تا زنده بمانید. (بله، استاد.) و آب. (ممنون، استاد.) و مطمئن شوید که چند فیلتر آب دارید، تا در صورتی که آب آلوده یا کثیف شد، بتوانید آب را فیلتر کرده و بجوشانید. یا مستقیم بدون جوشاندن بنوشید، بستگی دارد. (بله، استاد. متوجه ایم، استاد.) اما من همیشه آب را میجوشانم حتی اگر فیلتر شده باشد. اینطوری احساس امنیت بیشتری میکنم. احساس بهتری دارم.
باید غذاهای کنسروی بخرید، که احتیاج به پختن نداشته باشد، برای زمانی که حتی برق یا گاز یا وسیله ای برای پخت و پز نداشته باشیم- باید برای انواع وضعیت ها آماده شوید. حتی باید به اشخاص- حیوان خانگی تان آموزش دهید تا دفع شان را در داخل خانه انجام دهند- یک جایی در حمام یا در تکه ای چمن مصنوعی، یا هر چیزی داخل آن، دستشویی کنند. زیرا در صورت انفجار هسته ای یا اتمی، اشخاص- حیوان خانگی نمی توانند به بیرون بروند زیرا پس از بازگشت به خانه، تشعشعات سمی را وارد خانه می کنند. و این برای همه شما، از جمله اشخاص- حیوان، بد خواهد بود.
اگر بخواهیم در هر پیشامدی زنده بمانیم، در یک جنگ شیطانی و پلید میان انسانها، کارهای زیادی باید انجام دهیم. ما نه تنها مجبور هستیم با انسانهای جنگافروز سر و کار داشته باشیم بلکه حتی با نیروی اهریمنی که ملزم است بیاید و بشریت را بکُشد و نابود کند و از بین ببرد. برخی از شیاطین رده بالا که من آنها را در جهنم زندانی کرده بودم، اکنون اجازه بازگشت دارند. (وای.) نمی دانم چگونه در این شرایط می توان پیروز شد، زیرا برای قوی تر شدن برای شکست همه این نیروهای منفی، باید همکاری انسانها را هم داشته باشیم. آنها [نیروی منفی] اکنون در همه جا هستند. آنها انسانها را اغوا و آلوده می کنند و مغز، ذهن و جسم انسانها را مسموم می کنند. به همین دلیل است که میتوانید ببینید که انواع فاجعهها تقریباً با هم اتفاق می افتند که حتی بدتر هم میشود. آنها بیشتر با هم خواهند آمد، همزمان… انواع بلایا، بیماریها و همه اینها. تازه شروع شده است. (وای.)
و برای پیروزی در این جنگ کارمایی، به همکاری انسانها نیز نیاز داریم تا بهشت و زمین با هم متحد شوند. (متوجه ایم، استاد.) آنگاه ما قوی تر خواهیم شد تا بتوانیم صلح برقرار کنیم، هماهنگی و امنیت را برای همه انسانها و سایر افراد- غیرانسان روی این سیاره ایجاد کنیم. خیلی خیلی احساس... نا امیدی میکنم. و خیلی احساس تنهایی میکنم، حتی با کمک بهشت ها. هر کسی بدون همکاری ساکنان زمین، احساس تنهایی خواهد کرد. امیدوارم همه درک کنند که چه می گویم. امیدوارم همه درک کنند که چه می گویم. (بله، ما هم امیدواریم.) با اتحاد، ما پایدار خواهیم بود، زیرا این مربوط به دنیاست، مربوط به ساکنان زمینی و اشخاص- حیوان است که در اینجا زندگی می کنند.
اشخاص- حیوان با ما همکاری میکنند، اما انسانها، نه کاملاً. در حال حاضر، نه چندان. حتی اگر بهشت ها به من تسلی داده اند و به من گفته اند که "امیدتان را برای نجات سیاره تان از دست ندهید"، در حال حاضر صادقانه بگویم، من واقعاً نمیدانم چگونه می توانیم برنده شویم. لطفاً دعا کنید، لطفاً، هر کسی که میتواند. ما به همه بشریت نیاز داریم که بایستند تا از ما در این زمان پُر از سختی حمایت کنند. نمی دانم... بیشتر ازین نمی توانم گریه کنم. بعد می گویم هر اتفاقی بخواهد بیفتد، بیفتد. روح هرگز نمی میرد. ولی روح انسانها یا اشخاص- حیوان، هنوز در لایههای زیادی از "به- اصطلاح" بدنها، گرفتار هستند. پس حتی اگر بدن فیزیکی از بین برود، بدن آسترالی هنوز وجود دارد و همچنان در جهنم مجازات خواهد شد - بطرز وحشتناکی.
شما نمیتوانید مجازات آنجا را برای کسی که باید به جهنم برود، تصور کنید. اما... آه، خدایا. اما آنها این را نمی دانند، مشکل اینجاست. آنها بسیار کور هستند... آنقدر نابینا هستند که بهشتها را نمی شناسند، جهنم را نمی شناسند. و هر کاری را می کنند، فکر میکنند عواقبی وجود ندارد و قلب من نمی تواند این همه چیز را تحمل کند. زیرا اگر بشریت بطور دسته جمعی، در یک زمان نابود شود، کمک به روح آنها بسیار دشوار می شود. نجات دادن روح آنها بسیار دشوار می شود اگر همه آنها این چنین بطور دسته جمعی بروند. گفته شد که آنها "محو" خواهند شد - این کلمات بهشت است نه من. "محو می شوند." ۷۲ درصد، خدای من. منظورم در نیمه اول است، و بعد، نیمه دوم می آید. و بعد تمام! خداحافظ کرهٔ زمین، سال ۲۰۴۷ همه چیز تمام خواهد شد! موضوع فقط رفتن نیست. شما، متشرفان، به بهشت خواهید رفت، اما افراد دیگر در جهنم، بطور بی پایان رنج خواهند برد. خدای من! آه، من بسیار دعا می کنم! اما نمی دانم که آیا دیگر چیزی کمک می کند یا خیر.
وضعیت مثل زمانیست که پزشکان و پرستاران میخواهند به بیمار کمک کنند، اما بیمار کاری که قرار است انجام دهد تا خوب شود را انجام نمیدهد. بیمار هم باید با پرسنل پزشکی همکاری کند تا خوب شود. او باید داروی تجویز شده را مصرف کند، باید به پزشکان اعتماد کند، باید مایل به همکاری باشد تا همراه با پزشکان مبارزه کند تا بیماری را که بدنش را درگیر کرده، شکست دهد. ما چنین همکاری از طرف مردم دنیا نداریم. اشخاص- حیوان نمی توانند کار زیادی کنند. اما مردم جهان می توانند. همه قابلیت ها، هوش و ابزارها به آنها داده شده تا میان خودشان و با اشخاص- حیوان هم زیستمان صلح برقرار کنند، اما آنها این کار را نمی کنند. آنها این کار را نمی کنند. برخی میکنند، اما درصد آن بسیار پایین است. فقط این دارو را بخورید. فقط وگان شوید، خدای من. که حتی در مورد خدا یا معنویت نیست. از نظر علمی ثابت شده که وگان شدن شما را نجات می دهد، زندگی شما را نجات می دهد، عزیزانتان را نجات می دهد و سیاره تان را نجات می دهد. خواهش میکنم فقط وگان شوید، توبه کنید،صلح بیافرینید و کارهای خوب انجام دهید.
پس، هر چیزی را که می توانید ذخیره کنید و تا حد امکان مستقل باشید. زیرا ممکن است لازم باشد که در آن موقعیت قرار گیرید، در موقعیت کاشت و برداشت برای خودتان، و مراقبت از خودتان برای زنده ماندن. در برخی نقاط دنیا، مردم بسیار دیوانه هستند. می توانید تصور کنید که چنین آدم دیوانه ای در "کرملین" وجود دارد. و در کل کشور افراد نظامی زیادی هستند، افراد قوی زیادی هستند و آنها حتی نمی توانند یک دیوانه را شکست دهند و فقط از او پیروی می کنند و صدها هزار نفر در یک سرزمین خارجی، مثل اوکراین (یورین) میمیرند. (بله، استاد.) اتفاقات اینگونه می افتند. حتی مثل هیتلر- کل کشور تا زمانیکه [دولت] او سقوط کرد، از او پیروی می کردند. (بله.) پس، هر چیزی به دلیل کارما ممکن است در این دنیای دیوانه اتفاق بیفتد. پس آماده باشید، آماده باشید شاید من شکست خوردم. منظورم این است که اگر گروه، گروه ما، "گروه بهشت" به دلیل کارمای خیلی بزرگ، شکست بخورد. (متوجه ایم، استاد.)
اما چون بهشت نیز به من گفت: "امیدتان را برای نجات دنیایتان از دست ندهید" پس من این امید را زنده نگه میدارم. حتی اگر ضعیف باشد، مانند یک شعله کوچک، اما می تواند به شعله ای بزرگتر گسترش یابد. مثلاً شما فقط یک شمع کوچک دارید، اما اگر چوب، برگ و چیزهای خشک، چیزهای قابل سوختن در باغچه دارید، می توانید از آن شمع برای ایجاد یک آتش بزرگ استفاده کنید. (بله. بله، استاد.) پس من آن شعله را زنده نگه می دارم. و شما و شاگردان هم باید همینطور عمل کنید. ما به اندازه تمام دنیا نیستیم اما باید تلاش کنیم. ما باید ایمان داشته باشیم به خدا، به عدالت و به پاکی، نیکی خودمان و به عشق بی قید و شرط به نوع بشر و دیگر مردم، دیگر موجودات روی این سیاره. ما دعا میکنیم و تا حد امکان مراقبه می کنیم. (بله، استاد. بله.) هیچ چیز به اندازه مدیتیشن و دعاهای شما مهم نیست، به خصوص این روزها - همه باید این را به خاطر بسپارند.
وقت شما گرانبهاست، اکنون با ارزش تر از همیشه است. لطفا از وظیفه خود غافل نشوید، از جمله دعا برای دنیا، مراقبه برای خودتان و همچنین برای دنیا. ما اَجر و برکتی که خدا از طریق مراقبه به ما عطا می کند را با دیگران سهیم میشویم. پس هر کار معنوی که صادقانه انجام دهیم به دنیا کمک خواهد کرد. شاید نه به تمام دنیا، زیرا این زمان پاکسازی واقعی است. قرار بود عصر طلایی باشد اما تعداد خیلی زیادی برای زندگی در آن مناسب نیستند. به این دلیل است که دنیا شاید نابود شود. جهان در حال نابودی تمام بشریت است. این چیزی است که آنها به من گفتند. (وای.) به هرحال، امیدوارم اشتباه کرده باشم. و علاوه بر آن، امیدوارم ما پیروز شویم، افراد نیروی مثبت، پیروز شوند، با برکت خداوند، لطف الهی و رحمت خداوند. (بله، استاد.) آمین. برای آن دعا کنید. (بله، استاد. ما دعا میکنیم. سپاسگزاریم، استاد.) (ما تا آخر همراه شما می جنگیم، استاد.) بله. کاری که شما می کنید هم جنگیدن بدون سلاح است. ما به هیچ سلاحی نیاز نداریم. ما آنرا نمی خواهیم. (بله، استاد.)
اکنون در این دنیا آنها دائما میلیاردها، تریلیونها خرج می کنند، فقط برای ساختن سلاحهای کشتار به جای اینکه آنها را برای تعالی مردم، کمک به فقرا و کمک به نیازمندان خرج کنند. چه تعداد از آن [پول] سود می برند اگر جنگ هرگز اتفاق نیفتد، اگر این همه سلاح هرگز تولید نشوند و تمام آن پول به دست نیازمندان برسد؟ آنگاه، اصلا ما در این دنیا فقر نخواهیم داشت. (بله. بله، استاد.) اما آنها چنین میکنند. خدای من. هر کشوری، حتی ثروتمندترین کشور هم، افراد بی خانمان و مستمند و فقیری دارد.
اما آنها حتی میلیاردها و تریلیونها صرف ساختن این سلاحهای مرگبار و مخرب میکنند. چرا اینطور است؟ دنیای ما زیباست. ما به هیچ چیزی نیاز نداریم بجز آنچه خدا قبلاً به ما داده است. ما به اندازه کافی برای همه داریم. چرا به کشتن ادامه می دهیم؟ چرا بجنگیم؟ پس حتما آنها دیوانه اند یا توسط شیاطین تسخیر شده اند. (بله، استاد.) همین است. منطقی نیست. (بله.) هست؟ (نه، استاد. اصلاً عقلانی نیست.) هیچکس نمی تواند باور کند که اکنون، قرن بیست و یکم است و هنوز می جنگند، هنوز هم می کشند، بدون پشیمانی، بدون توبه، بدون ناراحتی، هیچی! آنها قلب ندارند. آنها عشق ندارند. آنها فقط شیاطین را در درونشان دارند. اینگونه می توانند این کار را انجام دهند. یا چه چیز دیگریست؟ آیا میتوانید آن را برایم توضیح بدهید؟ میتوانید؟ (نه، استاد.)
ما تا آخر مبارزه خواهیم کرد. (بله، استاد.) بله. یک چیز دیگر که می خواهم بگویم، حتی فقط به شاگردان یا هر کسی که گوش می دهد، لطفاً نگران نباشید، اهمیتی ندهید. فقط با فضیلت باشید، خوب باشید، و حتی اگر بمیرید، فقط یک تغییر لباس است. اما اگر با فضیلت نیستید، با وجدان نیستید، اخلاقیات ندارید، پس باید نگران باشید، چون جهنم منتظرتان خواهد بود تا شما را پاک کند. و ممکن است طولانی باشد، طولانی، طولانی، طولانی، چندین دهه طولانی یا حتی یک هزاره طول بکشد. پس فقط مطمئن شوید که لایق رحمت و لطف محبت آمیز بهشت هستید. این تمام چیزی است که باید نگران آن باشیم. پس حتی اگر بمیریم، فقط لباس عوض میکنیم. مشکلی نخواهید داشت. روح هرگز نمی میرد، فقط بدن تغییر می کند، پس زیاد نترسید. (بسیار خب، استاد.) فقط زندگی تان را عادی ادامه دهید، فقط با شدت بیشتری دعا و مراقبه کنید و به دیگران کمک کنید. این تمام کاری است که می توانید برای این دوره از تاریخ مان انجام دهید. (متوجه ایم، استاد. متوجه ایم.)
خیلی نگران نباشید. همه اینها می تواند تغییر کند، ما داریم روی آن کار می کنیم. بهشت و شخص منِ متواضع، هر کاری از دستمان بر می آید انجام می دهیم تا این سال ۲۰۲۷ - ۲۰۳۱، آنطور که قرار است اتفاق بیفتد، رخ ندهد. (متوجه ایم، استاد. ممنون، استاد.) و اگر اتفاق بیفتد، اتفاق می افتد. به هر حال روح ما هرگز نخواهد مُرد، مخصوصاً متشرفین، شما رستگار خواهید شد، به سرزمین "تیم کو تو" خواهید رفت و خوشحال خواهید بود. (ممنون از شما، استاد.) حتی اگر به اندازه کافی متعالی نباشید که به آنجا بروید، می توانید به بهشتی پایین تر بروید و سپس به آرامی بالا بروید، منظورم افراد متشرف است. متشرفین من. در مورد متشرفینِ افراد دیگر نمی دانم. من فقط می توانم قول بدهم که متشرفین خودم می توانند به سرزمین "تیم کو تو" بروند، دیرتر یا زودتر. (ممنون از شما، استاد.)
خب، نظر یا سوال دیگری دارید؟ هر چیزی؟ (استاد برای در میان گذاشتن این اطلاعات، ممنونم. ما امیدواریم که اتفاقات وحشتناک رخ ندهند؛ نیروهای مثبت پیروز خواهند شد، استاد پیروز خواهند شد، و بشریت زنده خواهد ماند. ما در کنار استاد تا پیروزی ایستاده ایم.) خدا به شما برکت دهد. من از شما برای تلاش سخت کوشانه برای این هدف شریف تشکر می کنم. (ممنونیم، استاد. دوست تان داریم، استاد.) این کاری است که ما می توانیم انجام دهیم تا به دیگران و خودمان و بستگان مان، نسل مان، به هر کسی که می توانیم کمک کنیم. خداوند همه ما را برکت دهد. آمین. (آمین.) تا دفعه بعد، عزیزان من. (سپاسگزاریم استاد. دوستتان داریم، استاد. مواظب خوتان باشید، استاد.)
تمام اطلاعات راجع به مدارک علمی در مورد تغییرات اقلیمی و راه حل آن در کتاب "از بحران تا صلح" استاد اعظم چینگ های می باشند.
دانلود رایگان در این سایت: Crisis2Peace.org
به مهربان ترین استادمان، صمیمانه ترین تشکر را تقدیم میکنیم، برای نور هدایت کننده ابدی ایشان در سفر زمینی مان و فراتر از آن. عشق و نیکخواهی شما، حقیقتا همه موجودات را احاطه کرده و از آنها محافظت میکند. در این زمانه استثنایی، باشد که همه ما وابستگی خود را به رحمت ِ بهشتها متوجه شویم و از برکات بیشمار خداوند در زندگی روزمره خود شکرگزاری کنیم. بیایید به قدرت عظیم اراده خود برای وگان شدن، توبه کردن و انجام کارهای خوب، بخاطر دنیایی روشن تر و پر از هماهنگی، شفقت و الوهیت، پی ببریم. با آرزوی سلامتی، صلح و امنیت برای استاد گرامی، در پناه و یاری پرمهر تمامیِ «محافظان شکوهمند».
برای پخش کامل این کنفرانس که شاملِ داستانی در مورد غذای روزانه ساده وگانِ یک رهرو بسیار قوی چیگونگ، از تایوان (فورموسا) است، لطفاً دوشنبه، ۶ مارس ۲۰۲۳، در برنامه "میان استاد و شاگردان" همراه شوید.
همچنین، برای مرجع، لطفاً کنفرانس های مرتبط قبلی برنامه های "میان استاد و شاگردان" را مشاهده کنید، مانند:
قدردان ارفاق خدا باشید و به دستورات «او» گوش دهید
برای رستگاری جهان دعا کنید
آخرین فراخوان برای اینکه وگان شوید و صادقانه توبه کنید
کشورهایی که بیشترین کارما را دارند: انسانها باید برای بخشودگی دعا کنند
در جهت صلح حرکت کنید و برای داشتن یک زندگی بهتر سپاسگزار باشید
و غیره...