جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
بودا با وجود اینکه شاهزاده بود و آسایش و تجملات زیادی داشت، بعد از اینکه روشن ضمیر شد، زندگی رهبانیت و گدایی را بدون احساس کوچکترین ناراحتی و بدون احساس پشیمانی در پیش گرفت. چیزی که او را خوشحال میکرد، رهبانیت نبود چون در آن زمان راهبان بسیاری بودند که به روشن ضمیری نرسیده بودند و از این رو زندگیشان با مشاجره و پرخاشگری و جهالت میگذشت و با شهرت و ثروت مسئله و مشکل داشتند و حتی به بودا هم رحم نمیکردند. گاهی میخواستند به بودا هم آسیب برسانند. او به دلیل سعادت درونی اش، نیروانای درونیاش که در طول زندگی روزمرهاش تجلی یافته بود - در برابر آزمونهایی که انسانها قادر به تحملشان نیستند، حمایت و محافظت می شد. حتی گاهی به دلیل فضای رقابتی سایر راهبان مذهبی، بودا ماهها قادر نبود که پیشکشیها را دریافت کند، و مجبور بود با غذای اسب زنده بماند - حتی در آن زمان هم هرگز احساس ناامیدی نکرد؛ هرگز به کاخ برنگشت تا از پدر پادشاهش مقداری طلا بخواهد تا گرسنگیاش را برطرف کند یا تا آسایش بیشتری داشته باشد.هر رهرویی پس از رسیدن به سطح بالایی از خرد، با این استقلال آشنا میشود. هرچند آنها ممکن است تصمیم بگیرند که در دنیا بمانند و پادشاه یا افسر یا تاجری شوند تا فقط به زندگی عادی خود ادامه دهند. اما در قلبشان دیگر هیچ میلی به شهرت، نام یا منفعت وجود ندارد. درست مثل زمان بودا، بسیاری از مردم به او تهمت زدند و موانع زیادی برای موعظهاش ساختند اما او هرگز متزلزل نشد، هرگز از این اعمال ناپسند دیگران رنج نبرد. این به این دلیل است که قلبش کاملا تهی بود از همه نوع آرزوها، تهی از همه نوع خشم و دلبستگیها. با وجود اینکه در ظاهر او درست مثل سایر انسانها عمل میکرد، او دیگر انسان عادی به معنای معمولی نبود.و بودا شاگردان غیرراهب زیادی نیز داشت که ترجیح داده بودند مثل گذشته در دنیا بمانند، اما در درون از نظر معنوی به درجات بالایی رسیده بودند. مثل ویمالاکیرتی یا مانند کوان یین بودیساتوا - آوالوکیتشوارا بودیساتوا. اگرچه او بعنوان یک زن عادی و زیبا با لباس و زیورآلات زیبا ظاهر شد، اما او یک بودا است.پس میدانیم که دو راه برای ممارست وجود دارد. یکی اینکه می توانیم دنیا را رها کنیم و برای ممارست به یک مکان دور و منزوی برویم. دوم اینکه ما میتوانیم در دنیا بمانیم و یک قدیس روشن ضمیر باشیم و به وظیفه خود ادامه دهیم. چون جنگلها و کوهها نمیتوانند روشن ضمیری و تحولی قلبی را به ما ارائه دهند. بدون روش ممارست معنوی، فرقی نمیکند کجا هستیم و چه کار میکنیم، همچنان در ناآگاهی میمانیم. اشخاص- ببر، اشخاص- شیر، اشخاص- جگوار در جنگل زندگی میکنند. کسی اذیتشان نمیکند. هیچ مانعی برای زندگی آنها وجود ندارد، هیچ فشار دنیوی برای پرخاشگر شدنشان وجود ندارد. با این وجود، آنها پرخاشگر به دنیا میآیند، پرخاشگر میمانند و پرخاشگر میمیرند. و برخی از شاگردان بودا یا قدیسان دیگر در دنیا ماندند اما روشن ضمیر بودند، دلسوز بودند و افراد قدیسی بودند.و جنگهای"مقدس" زیادی در این دنیا بین ادیان مختلف و همچنین در درون یک مذهب وجود داشته اند. این بخاطر ناآگاهی است. پس مکان و محیط و دین نمیتوانند به ما کمکی کنند اگر کلید روشن ضمیری را نداشته باشیم. حتی اگر در رسیدن به روشن ضمیری لباسمان را تغییر دهیم و همه چیز را در این دنیا رها کنیم، ولی اگر راه را ندانیم [یا] چگونگیاش را ندانیم، فایدهای ندارد.قوانینی در کائنات وجود دارند و ما باید کاملا از آنها پیروی کنیم. هر کاری بخواهیم بکنیم، اگر بخواهیم موفق شویم، باید قانون و مقررات را رعایت کنیم. در بدن ما اندامهای مختلفی برای عملکردهای مختلف وجود دارد. اگر بدانیم کدام یک برای روشن ضمیری معنوی است، میتوانیم از آن استفاده کرده و روشن ضمیرشویم. وگرنه اگر از محل اشتباه استفاده کنیم، روش اشتباه را تمرین کنیم، مهم نیست تا چه مدت برایمان حاصلی نخواهد داشت.بودا قبل از روشن ضمیری هم اشتباهاتی کرده بود. بدین صورت که او روشهای مختلفی از جمله ریاضت را تمرین کرده بود - ماههای متوالی در گرسنگی ماند، که به بدن و توانایی تفکر و حتی قدرت روحی او آسیب زد. پس از شش سال اشتباه بود که او سرانجام متوجه شد که باید "راه میانه" را ممارست کند، روش معمول را، و بعد شاید او با معلم درست آشنا شد و روش درست را تمرین کرد. بنابراین پس از فقط ۴۹ روز زیر درخت ''بودی'' به روشن ضمیری رسید.اما شاید او مجبور بود این کار را انجام دهد چون او بودا بود، او باید این کار را میکرد تا اشتباهات را به ما نشان دهد تا ما تکرار نکنیم. یا شاید او نیز باید مانند همه افرادی که در این جهان متولد می شوند، قبل از روشن ضمیری، قانون کارما را متقبل میشد. چون او در دوران جوانی بدون کمک به جامعه و کشورش از زندگی مجللی برخوردار بود. به همین دلیل است که شاید مجبور بود این نوع رنج، گرسنگی را متحمل شود، تا گذشته را جبران کند، حتی اگر این کار را عمدا انجام نداد.من فقط میگویم "شاید"، پس اگر اظهار نظر اشتباهی کردم، عذر میخواهم. به هر حال، وقتی بودا را در نیروانا ببینیم، خواهیم فهمید. آنچه که میدانم را نمیتوانم به شما ثابت کنم. بنابراین، از شما دعوت میکنم که بیایید و آنرا به خودتان ثابت کنید - آیا بودا باید کارما متقبل میشد، یا اینکه او مجبور بود این کار را بخاطر مطلع کردن ما انجام دهد.من میخواهم چیزهای زیادی به شما بگویم، اما زمان ما محدود است. و همچنین، بسیاری از چیزها را که میدانم، نمیتوانم به زبان دنیوی مان بیان کنم. فقط میتوانم راهی را به شما پیشنهاد کنم، تا خودتان با گشودن خرد خود، گشودن چشم بودایی خود آنرا بشناسید. و آنگاه همه چیز را خواهید دانست بدون اینکه استاد یا معلمی آنها را به شما بگوید. و دانشی که به دست میآورید دائمی است برای شماست، دانش دست اول است.به همین دلیل... متشکرم. خوب است؛ خوب است که تشویق می کنید. حداقل فردی بیدار میشود و به خواب نمیرود. اما شاید کسی در سامادی باشد و شما بیدارش کرده باشید. اما به هر حال، وقتش است. پس همه باید بیدار شوند.pPhoto Caption: با ایمان حقیقی، ما درهر جایی، خوب رشد میکنیم!