جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

شبح حریصی که به دروغ اعلام کرده که مایتریا بودا است، قسمت ۱ از ۹

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
سلام، عزیزان خدا. امیدوارم که همگی خوب باشید. بهترین آرزوها و صمیمانه‌ترین درودها را برای شما دارم. امروز چند مورد ضروری و مهم دارم که میخواهم به آن رسیدگی کنیم. و حتی شامل "آیین کائو دای" نیز می‌شود. برای بسیاری از شما، این مذهب ممکن است آشنا نباشد، اما می‌توانید در اینترنت جستجو کنید، منشاء آن در آولاک (ویتنام) است.

چند روز قبل، پیام‌های فوری برای من فرستاده شد که کاری انجام دهم، که اطلاعاتی را به اشتراک بگذارم، اما من خیلی مشغله داشتم پس واقعاً بررسی نکردم که ببینم از کجاست. و دیروز، پیام‌ها بسیار واضح بودند و به نوعی فشار می آوردند اما مرا تشویق به مشارکت، مطالعه و بررسی موضوع می‌کرد. پس، حدود ساعت ۳ و ۴ صبح دیروز بیشتر حجم کارم را رها کردم.

امروز بیست و ششم است. نه، نه، نه، در ۲۵‌ام. بله، درست است، ۲۵ آگوست ۲۰۲۴. پس نشستم و از فرستنده پیام‌ها درخواست کردم: "لطفاً به من بگویید که چه موضوعی اینقدر فوری است همین‌طور لطفاً به من اطلاع دهید که شما کی هستید." بعدهمه چیز بسیار واضح ظاهر شد، مکاشفه‌ای از... بگذارید ببینم، من برخی را در اینجا یادداشت کردم. ...از قدیسان و فرزانگان "کائو دای" و همچنین... چند نفر اینجا هستند؟ لطفا صبر کنید. من خیلی سریع یادداشت کردم. خواندن آن خیلی آسان نیست، از روی متن تایپ شده نمی خوانم، یا روی "تله پرامپتر" یا این چیزها نیست. اوه، مهم نیست. من آن را نمی‌بینم. بعداً به شما می‌گویم. اوه، فهمیدم چی شده. بعضی‌ها را روی کاغذ نوشتم و بعضی‌ها را روی تلفن چون در تاریکی بودم. نمی‌خواستم بلند شوم و کاغذ بیشتری بردارم. پس می‌روم دنبال آن گوشی بگردم و برمی‌گردم. فعلا مکالمه را قطع میکنم. خب، من برگشتم.

ریاست جلسه بر عهده ی اعلیحضرت پادشاه قلمروی "کائو دای" بود که بعداً دربارۀ آن بیشتر به شما خواهم گفت. به آنصورت که نوشتم میخوانم. من عادت ندارم چیزهای آماده را بخوانم، مخصوصاً وقتی مختصرنویسی شده و چندان واضح نباشد. بسیارخب. اعلی‌حضرت پادشاه ِ "آیین کائو دای" در... آنچه که ما آن را "قلمرو کائودای" می‌نامیم، ریاست و رهبری این گردهمایی بسیاری از قدیسین و فرزانگان "کائو دای" را بر عهده داشت. در مجموع... این تمام چیزی نیست که آنها در آنجا داشتند، فقط قدیسین و فرزانگان مهم اصلی در شورا بودند. پس در ۲۴ آگوست ۵۸ قدیس و فرزانۀ "کائو دای" آنجا بودند، نه در ۲۵‌ام. زمان خیلی سریع گذشت، ببخشید. من اینجا نوشته ام: "۲۴ آگوست".

و رئیس جلسه نیز اعلی‌حضرت پادشاه قلمرو "کائو دای" بود. نام مقدس او "دای‌تان دئه کوان" به زبان آولاکی (ویتنامی) است. من نگران بودم که ندانم چگونه آن را به درستی ترجمه کنم. برای من، کم وبیش شبیه "اعلیحضرت، پادشاه قدیس بزرگ" است. یا شاید "پادشاه امپراتور قدیس بزرگ". ببخشید اگر به شما توهین کردم، اعلیحضرت و همه قدیسین. من آن‌قدرها به "آیین کائو دای" آشنایی ندارم. این اولین بار است که واقعاً با شما در تماس هستم. من را بابت هر اشتباهی ببخشید. و هزاران شرکت‌کننده در رده‌های مختلف، انواع رتبه‌ها در آن قلمرو بودند. من نیز به آنجا تعالی یافتم تا آنها را ببینم، همچنین قلمرو شگفت انگیز و زیبای آنها را.

و این جلسه در مورد یک شخص بود، یک موجودی که میگوید یک "مدیوم" خوب و خالص است -یعنی مانند یک انتقال‌دهندۀ تعالیم قدیسین و فرزانگان از قلمرو والای "آیین کائو دای". نام آن شخص "هوئه بئو" است، یا به زبان چینی "هوآ باوئو". من شخصاً او را نمی شناختم تا اینکه چند هفته پیش به طور اتفاقی برخی از نوشته‌های او را خواندم که... فکر کنم در یوتیوب پست شده بود. مطمئن نیستم. فکرکنم یوتیوب بود.

قبلاً به شما گفتم، یک تلفن بدون سیم کارت دارم و از آن زمان چیزهای زیادی کشف کردم. قبلاً گاهی اخبار را فقط از گزارش‌های غربی می‌خواندم. قبل ازآن هرگز گزارش اخبار آولاکی(ویتنامی) را تماشا نکرده بودم و ندیده بودم. خیلی به ندرت و هرازگاهی روی صفحه می آمد. قبلاً به [اخبار] مایکروسافت نگاه میکردم و آنها چیزهای زیادی را گزارش می‌کنند. و من بیشتر به دنبال صلح جهانی یا چیزهای نگران‌کننده مانند پاندمی، یا کلیپ‌های خنده‌دار اشخاص- حیوان بودم، تا برای سوپریم مستر تلویزیون بفرستم تا اگر در صورت لزوم احتیاج داشتند یا اینکه از چه چیزی می‌ توانند استفاده کنند، یا الهام بگیرند تا دربارۀ موضوعات مختلف بیشتر تحقیق کنند یا آن را در اخبار گزارش کنند. و الان این کار توسط تیم دیگری انجام می‌شود، چون من واقعاً دیگر زمان کافی ندارم. اگر اخبار هم به کارهایم اضافه شود، حتی اگر غذا نخورم و نخوابم، هرگز نمی‌توانم همۀ کار هر روزم را تمام کنم، چون برای اخبار، باید تحقیقات زیادی انجام شود.

خب، این آقای "هوئه بئو"، او نام خود را نوشته و حتی خود را Đại Minh Sư Huệ Bửu به معنی "استاد بزرگ هوئه بئو" نامیده. من قبلاً او را نمی‌شناختم، با اینکه او ادعا کرده که شاگرد من است. و بعضی از به اصطلاح شاگردان من، او را می‌شناختند و اینرا به من ‌گفتند، چون من نمی‌دانستم او کیست. من پرسیدم و برخی از به-اصطلاح شاگردانم گفتند که او شاگرد من است، تا اینکه به خاطر نقشه ‌اش دیگر "شاگرد من نبود".

پس این جلسه درباره این بود که چگونه رهبران "قلمرو کائو دای"، قدیسین و فرزانگان و اعلیحضرت پادشاه "آیین کائو دای" یک شکایت داشت- نه یک شکایت، یک درخواست- از من. من تا همین اواخر چیز زیادی در مورد این "هوئه بئو" نمی‌دانستم و فکر نمی‌کردم مشکل بزرگی باشد. بعد از اینکه به من گفتند او شاگرد من است، فکر کردم: "این چه شاگردی است که کارهایی را که درست نیست انجام می‌دهد؟ " مثلاً او ‌رفته و بدون اینکه اصلاً من را مطلع کند یا از من بپرسد، به بقیه تشرف ‌داده است.

زیرا معمولاً، ما این کار را به این صورت انجام می‌دهیم: افراد باید درخواست دهند تا بتوانیم آدرس‌ و اطلاعات تماس آنها را داشته باشیم، به طوری که وقتی تشرف داریم، تشرف را تک تک انجام نمی‌دهیم. ما زمان زیادی نداریم و همیشه افراد کافی برای تشرف یک به‌یک نداریم. گاهی اتفاق می‌افتد؛ بستگی دارد. اگر آن شخص درآنزمان در "شیهو" یا شاید "آشرام نیولند" باشد، می‌توانیم این کار را انجام دهیم. اما بیشتر اوقات ابتدا از طریق مراکز درخواست می‌دهند و سپس مراکز آن را به یک دپارتمان می‌فرستند و سپس آن دپارتمان، فهرست آن اسامی را برای من ارسال می‌کند.

من واقعاً به اسم و عکس آنها نیازی ندارم، فقط برای این خوب است که مسئولین به آنها کارت تشرفشان را بدهند تا وقتی به آشرام میروند، اولویت داشته باشند. آنها می‌توانند بداخل آنجا بروند و با هم در سالن مدیتیشن بنشینند، درحالی‌که دیگران ممکن است بیرون بمانند یا مشغول مدیتیشن متد خودشان باشند، یا با فرزندانشان بازی کنند یا مقداری غذا از فروشندگان بخرند، ما اجازه می‌دهیم در بخشی از آشرام - غذاهای وگان، سبزیجات و سایر چیزهای ضروری را بفروشند. گروه کوچکی از فروشندگان از آن محله به آنجا می آیند.

قبلا در شیهو هم بودند، بنابراین روستاییان می‌‌توانستند غذای وگان، سبزیجات و میوه‌های کشت شده خودشان، کیک‌های خانگی وگان، پروتئین‌ها، توفو و هر چیز دیگری را که می‌‌پزند، بیاورند. می‌توانید بلافاصله آن را بخورید یا انواع محصولات را بخرید و به خانه ببرید. و ما هرگز از این فروشندگان پول نمی‌گیریم. ما فقط به آنها مکانی می‌دهیم تا بیایند و محصولاتشان را در فضایی که به آنها اختصاص داده شده عرضه کنند. سپس می‌توانند آن را مستقیم به هر کسی که آنرا می‌خواهد بفروشند.

Photo caption: فروتنانه افتخارمیکنم که بخشی از دکوراسیون باشم

دانلود عکس   

بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها  (1/9)
بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید